به گزارش « برازجان نیوز » به نقل از نامه نیوز، عبدالرضا داوری از آن دسته حامیان محمود احمدی‌نژاد است که هنوز پای او ایستاده و تمام قد از او و دولتش حمایت می‌کند. همیشه احمدی‌نژاد را آقا خطاب می‌کند و ضمیر ایشان را برای او البته اسفندیار رحیم مشایی به کار می‌برد.

داوری معتقد است که احمدی‌نژاد دیگر دغدغه سیاست ندارد و بارها در مصاحبه خود تاکید می‌کند که احمدی‌نژاد دیگر در هیچ انتخاباتی حضور نخواهد یافت. او هم‌چنین معتقد است جریانی از سال 90 به دنبال این بوده که تفکر احمدی‌نژاد در انتخابات ریاست جمهوری حضور نداشته باشد و ردصلاحیت مشایی نیز برای همین امر صورت گرفته است.

به بهانه جلسه احمدی نژاد با حامیان رسانه‌ای خود با عبدالرضا داوری گفتگوی کردیم تا ببینیم این او از فکرهایی که در سر رئیس دولت‌های نهم و دهم می‌گذرد چه خبرهایی دارد.

مشروح گفتگوی خبرنگار نامه نیوز را با عبدالرضا داوری در ادامه می خوانید؛

آقای داوری می‌خواستم با توجه به جلسه آقای احمدی‌نژاد با تیم رسانه‌ای خود چند سوال از شما بپرسم...
آقای احمدی‌نژاد اصلا تیم رسانه‌ای ندارد و این خبرسازی‌ها از جنس همان خبرهای غوغا سالارانه است و جریانی علاقمند است که آقای احمدی‌نژاد را بر ریل فعالیت‌های سیاسی نشان بدهد تا در مقابل خود رقبای کاذب بتراشد. آقای احمدی‌نژاد از پایان کار دولت دهم استراتژی و راهبرد خود را بر توسعه علمی کشور قرار داده بر همین اساس تاسیس یک دانشگاه را دنبال کرد و دیگر هیچ دغدغه ای برای کار سیاسی ندارد و کار سیاسی انجام نمی‌دهد.

این عبارت‌هایی مانند تیم رسانه‌ای و جلسات خاص که استفاده می‌شود، در برنامه ایشان نیست. آقای احمدی‌نژاد به عنوان رئیس‌جمهوری که هشت سال در میان مردم بوده و گروه‌ها و اقشار مختلف مردم به ایشان علاقه دارند، مراجعاتی به ایشان می‌شود که در میان آنها ممکن است فرهنگیان باشند و یا اصحاب رسانه. من خاطرم هست که روز 20 بهمن دیدم که خانواده‌ای از ایلام که شغل پدرشان باغبانی بود از استان ایلام برای دیدن آقای احمدی‌نژاد به دفتر ایشان آمده بودند. ملاقات‌های ایشان محدود به افراد و اقشار خاصی نیست و ایشان هم هیچ نوع فعالیتی در حوزه رسانه ندارد و اگر بعضی از حامیان ایشان رسانه‌ای دارند، این رسانه‌ها کار خودشان را می‌کنند و هیچ ارتباط ارگانیکی با آقای احمدی‌نژاد ندارند. ایشان جایگاهی که برای خودشان تعریف کردند این است که در مسیر توسعه علمی کشور کار کنند.

شما سرنوشت احمدی‌نژاد و تیم‌شان را چه طور می بینید؟ احمدی‌نژاد در عرصه سیاسی چه سرنوشتی خواهد داشت؟
سوال شما به نوعی به دنبال اراده‌ی معطوف به قدرت است.

می‌خواهم بدانم به نظر شما سرنوشت احمدی‌نژاد در عرصه سیاسی کشور چه خواهد بود؟
آقای احمدی‌نژاد بحث سیاسی را رها کرده است و کاری به سیاست ندارد. ایشان در حال حاضر می‌خواهد یک دانشگاه تاسیس کند که دولت یازدهم که ادعای توجه به کارشناسان و علم و دانش را دارد حداقل امکانات را از ایشان دریغ کرده است و حتی به آقای احمدی‌نژاد مجور نمی‌دهد. آقای احمدی‌نژاد یک استاد دانشگاه برجسته است و قبل از اینکه رئیس‌جمهور شود عضو هیئت علمی دانشگاه علم و صنعت بود و الان هم رتبه دانشیاری دارد و ده‌ها مقاله و رسانه دکترا زیر نظر ایشان انجام شده است. کسی با این درجه علمی که تجربه هشت سال ریاست جمهوری را هم دارد و پیش از آن نیز شهردار تهران بوده است، وزارت علوم دولت تدبیر و امید برایش اهمیت قائل نیست که به او مجوز بدهد. اصلا بحث امکانات نیست، وزرات علوم حتی جلوی مجوز دانشگاه آقای احمدی‌نژاد را گرفته است که ناشی از تنگ نظری است و نشان می‌دهد که می‌خواهند رقبا را سرکوب کنند و هیچ فضایی را نمی‌خواهد به آقای احمدی‌نژاد بدهد.

یعنی شما می‌گویید احمدی‌نژاد در فکر بازگشت به قدرت نیست؟
من مطمئن هستم که ایشان پس از دوران ریاست جمهوری اصلا به این موضوع فکر نکرده است. ایشان هشت سال رئیس جمهور بوده و همه ابعاد و عرصه‌های قدرت را در جمهوری اسلامی از نزدیک دیده است و به این جمع‌بندی رسیده است که مسیر خدمت به کشور از راه دستیابی به قدرت نیست و ما نیاز داریم که زمینه‌های دیگری را در کشور تقویت کنیم که از جمله آن حوزه توسعه علمی کشور است.
شما یقین بدانید که آقای احمدی‌نژاد از این پس در هیچ انتخاباتی شرکت نخواهد کرد، نه خودش و نه افرادی که مورد حمایت ایشان هستند. ممکن است افرادی به صورت فردی فعالیت کنند اما یقین بدانید که آقای احمدی‌نژاد هیچ نوع فعالیت سازمان یافته سیاسی نخواهد داشت. البته طبیعی است که ایشان به عنوان کسی که عضو این جامعه است تحولات کشور را با دقت رصد کند، اما این به معنا نیست که اراده‌ای برای فعالیت سیاسی معطوف به قدرت داشته باشد، باید این دو را از هم تفکیک کرد.

ممکن است که ایشان در حوزه‌های اجتماعی و علمی فعالیت کند و عده‌ای نیز ممکن است بخواهند از این فعالیت‌ها قرائت سیاسی داشته باشند، اما ایشان دیگر اراده معطوف به قدرت ندارد. ایشان به این نتیجه رسیده است ما نیاز داریم ساختار حقیقی در نظام جمهوری اسلامی اصلاح شود. این ساختار حقیقی شامل مناسبات و شبکه نیروی انسانی است که در درون نظام شکل گرفته است. تفاوت اصلاح‌طلبی آقای احمدی‌نژاد با کسانی که مدعی اصلاح‌طلبی هستند این است که آقای احمدی‌نژاد به ساختار حقوقی نظام جمهوری اسلامی و قانون اساسی کاملا اعتقاد دارد و معتقد است که با همین قانون اساسی موجود، ساختار حقوقی مناسب را برای اداره کشور داریم و ظرفیت‌های مناسبی در قانون اساسی برای اداره کشور هست، اما ساختار حقیقی مناسبات و چیدمان نیروی انسانی که در این سی و چند سال شکل گرفته است، اینها مانع می‌شود که همه ظرفیت‌های ساختار حقوقی نظام متبلور شود. ساختار حقوقی نظام به نیروی انسانی متخصص و متعقد به اصول انقلاب و قانون اساسی نیاز دارد تا بتواند مسیر ساختار اصلی را به پیش ببرد. بنابراین برداشت شما از اینکه آقای احمدی‌نژاد کار سیاسی و انتخاباتی انجام دهد منتفی است. شما مطئمن باشید نه خود آقای احمدی‌نژاد و نه افراد منتسب به ایشان در هیچ انتخاباتی شرکت نخواهند کرد.

یعنی شما گمانه‌زنی هایی که در مورد انتخابات مجلس و یا انتخابات دور بعدی ریاست جمهوری می‌شود را درست نمی‌دانید؟
این ها از دو حال خارج نیست، اول اینکه عده‌ای دوست دارند که در رسانه‌های خود خبرسازی کنند و مخاطب جذب کنند چرا که امروز آقای احمدی‌نژاد محبوب‌ترین چهره در ایران است و تمام نظرسنجی‌ها این را نشان می دهد، برای همین یک عده می‌خواهند با انتشار اخبار در حاشیه آقای احمدی‌نژاد مخاطب رسانه خود را افزایش دهند.

دوم اینکه عده‌ای هم علاقمند هستند که آقای احمدی‌نژاد را از این جمع بندی که به آن رسیده منصرف کنند و ایشان را درگیر مسائل سیاسی کنند که البته این هیج نفعی نه برای ایشان دارد و نه برای کشور. آقای احمدی‌نژاد تصمیم گرفته است که وارد این فضاها و بازی‌ها نشود و شما مطمئن باشید که آقای احمدی‌نژاد درگیر کارهای سیاسی و انتخاباتی نخواهد شد.

پس هدف آقای احمدی‌نژاد از برگزاری جلسات با وزرای دولت نهم و دهم چیست؟
برگزاری چنین جلساتی بسیار طبیعی است. مگر آقای ناطق‌نوری همین الان جلسات ماهانه ندارد؟ ایشان سی سال پیش وزیر کشور بوده است اما از سی سال پیش تا الان جلسات ماهانه خود را با استانداران خود برگزار می‌کند. این جلسات طبیعی است، آقای هاشمی هم با وزرای خود همین جلسات دارد. مگر آقای خاتمی پس از ریاست جمهوری بنیاد باران را تاسیس نکرد؟ این جلسات از جنس جلسات سیاسی نیست، این شبکه در بحرانی‌ترین شرایط کشور هشت سال با هم کار کرده‌اند و حالا هم ماهی یک بار دور جمع می‌شوند و گپی می‌زنند و با هم تبادل نظر می‌کنند و السلام.اگر بخواهیم این طور بگوییم پس باید بگوییم آقای ناطق‌نوری هم سی سال است که حزب راه انداخته است اما این طور نیست. این جلسات از جنس جلسات عاطفی است و این افراد به دلیل علقه‌ای میانشان شکل گرفته است دلشان برای هم تنگ می‌شود و در این جلسات با هم تبادل نظر می‌کنند و دیداری تازه می‌کنند.

شما گفتید آقای احمدی‌نژاد همچنان اخبار کشور را دنبال می‌کنند، چرا در این مدت سکوت کرده‌اند و هیچ اظهارنظری نکرده اند؟
دلیلی ندارد. کسی اظهارنظر می‌کند که می‌خواهد در فضای سیاسی کشور مداخله کند. وقتی ایشان اراده‌ای برای مداخله در امور کشور ندارد و فقط می‌خواهد در حوزه علمی کشور کار کند، چه نیازی دارد که اظهارنظر کند. برای خودم خیلی جالب بود که چند هفته پیش از تحولات اوکراین از آقای احمدی‌نژاد شنیدم که ایشان می‌گفت که در اوکراین تحولات مهمی اتفاق می‌افتد و این مشخص است که ایشان مسائل را رصد می‌کند اما این به معنا نیست که ایشان باید در عرصه سیاسی کشور اظهار نظر کند. آقای احمدی نژاد قدرت پیش‌بینی بالایی دارد و در این زمینه بسیار منحصربه فرد است که من در هر کسی ندیدم. شهریور 88 که من در خبرگزاری ایرنا بودم ایشان تحولات آفریقا را که در سال 89 اتفاق افتاد پیش‌بینی کرد. همان موقع به ما گفتند که تحولات مهمی در آفریقا در حال وقوع است بروید آفریقا را رصد کنید. در حالی که هیچ‌کس چنین پیش‌بینی نداشت و برای خود من عجیب بود که چرا آقای احمدی‌نژاد در آن مقطع به ما گفت آفریقا را صد کنید و پس از یک سال و اندی دیدیم که چه اتفاقاتی در شمال آفریقا رخ داد.آقای احمدی‌نژاد حتی پیروزی آقای روحانی را از مدتها قبل پیش‌بینی کرده بود و دو سال قبل از انتخابات به ما گفتند که آقای هاشمی شخصا نامزد انتخابات می‌شود که این به دلیل تیزهوشی و بصیرتی است که ایشان در تفسیر تحولات به دست آورده است. این ویژگی شخصی ایشان است و دوستانی که در کنار ایشان بودند از این ویژگی بهره برده‌اند و توانسته‌اند نگاه دقیق‌تری به موضوعات داشته باشند. اما این موضوع مفهومش این نیست وقتی آقای احمدی‌نژاد درک دقیقی از تحولات دارد باید مدام در رسانه‌ها حضور داشته باشد و اظهارنظر کند. ایشان چون اراده‌ای برای مداخله درفضای سیاسی کشور ندارد طبیعی است که فضای عمومی اظهارنظری نمی‌کند.

شما به پیروزی آقای روحانی و کاندیداتوری آقای هاشمی اشاره کردید. اگر به عقب برگردیم به نظر شما چه شد که تفکر آقای احمدی‌نژاد به حاشیه رفت؟
تفکر آقای احمدی‌نژاد به حاشیه نرفته است. چرا این را می‌گویید؟ اینکه اجازه ندادند که تفکر آقای احمدی نژاد در عرصه رقابت انتخاباتی خودش را به جامعه عرضه کند یک بحث است و اینکه این تفکر چقدر در جامعه زنده است یک بحث دیگر است. واقعیت این است که تفکر آقای‌احمدی نژاد در سال 92 اجازه رقابت پیدا نکرد. شما یقین بدانید که اگر نماینده تفکر آقای احمدی‌نژاد در انتخابات 92 شرکت می‌کرد کف آرایی که به دست می‌آورد سی میلیون رای بود و تمام نظرسنجی این را نشان می‌داد. ای کاش آقایانی که اعتقاد دارند آقای احمدی‌نژاد به حاشیه رفته اجازه می‌دادند این وزن کشی انجام می‌شد. آقای احمدی‌نژاد اصلا به حاشیه نرفته است و تفکر ایشان امرور متن تفکر مردم ایران را شکل می‌دهد اما مسئله این است که در ساختار حقیقی اجازه ندادند که این تفکر خودش را عرضه کند.

یکی از دلایلی که باعث شد این اتفاق برای احمدی‌نژاد بیفتد، آقای مشایی بود. به نظر شما اگر احمدی نژاد شخص دیگرای به جای مشایی انتخاب می‌کرد ...
شما تردید نکنید که اراده‌ای از سال 90 شکل گرفت که ما برای آن مستنداتی داریم و جای بحث مفصلی دارد که الان فرصت آن نیست که هر کاندیدایی به آقای احمدی‌نژاد منتسب بود در انتخابات شرکت می‌کرد رد صلاحیت می‌شد. تردید نکنید که اگر آقای دکتر الهام و حتی آقای نیکزاد هم کاندیدا می‌شدند آنها هم رد صلاحیت می‌شدند. بنا بر این بود که تفکر احمدی‌نژادی در انتخابات 92 نباشد.

یعنی شما می‌گویید مسئله بر سر مشایی نبود؟
نه اصلا. مسئله بر سر تفکر احمدی‌نژادی بود. آقای احمدی‌نژاد وقتی با این موضوع مواجه شد تصمیم گرفت که دیگر با حداکثر ظرفیت در انتخابات شرکت کند، وقتی قرار است همه رد صلاحیت شوند چه فرقی می‌کند. طبیعتا باید گزینه اول که آقای مشایی بود می‌آمد. مطمئن هستم که اگر آقای احمدی‌نژاد از دکتر الهام هم حمایت می‌کرد ایشان هم رد صلاحیت می‌شد چون بنا بر این بود که تفکر احمدی‌نژاد در عرصه رقابت‌های انتخاباتی نباشد و این تصمیم گرفته شده بود.

به نظر شما چرا این اتفاق افتاد؟
به جهت اینکه ساختارهای حقیقی نظام جمهوری اسلامی آنقدر ظرفیت پیدا نکرده است که تفکر احمدی‌نژاد بتواند درون آن جاری بشود.

اما بسیاری از کسانی که در انتهای دولت آقای احمدی نژاد با ایشان و آقای مشایی مخالفت می کردند حامیان آنها در سال 88 بودند. چرا این چرخش در تفکرات آنها صورت گرفت؟
تردید نکنید که حمایت اصولگرایان چه در سال 84 و چه در سال 88 از سر اضطرار بود. جریان اصولگرا همان سال 84 از آقای احمدی‌نژاد عبور کرد اما مسئله این بود که از سر اضطرار خودشان را به جریان آقای احمدی‌نژاد متصل کردند تا بتوانند به مواهب قدرت دست پیدا کنند. اینها هیچ وقت حامی تفکر آقای احمدی‌نژاد نبودند و همیشه تصور می‌کردند که پایگاه اجتماعی شحص آقای احمدی‌نژاد می‌تواند برای آنها ظرفیت‌سازی کند.

شما به عنوان کسی که رابطه نزدیکی با احمدی‌نژاد دارید، نظر او در مورد دولت روحانی و به خصوص توافق ژنو چیست؟ اطلاعی دارید؟
به طور کلی اطلاع دارم اما چون خود ایشان بنای سکوت دارند من هم صلاح نیست که صحبتی بکنم. چون می‌دانم که راضی نیستند من حرفی بزنم.

به طور کلی نظر مثبت دارد یا منفی؟
بگذارید چون بنا بر سکوت است من از جانب ایشان چیزی نگویم. چون اخلاقا درست نیست و ایشان می‌خواهد سکوت کند و مطمئنم که راضی نیستند که من جانب ایشان چیزی بگویم.